آنجا که بنا به قانون، حضور حداقلی برای راه یافتن به مجلس نمایندگی در مرحله دوم انتخابات مجلس کفایت میکند و از این رهگذر بیم راهیابی نمایندگان افراط گرا میرود، رویدادی تلخ، آیا رخ خواهد داد…؟تب این درد کجا است؟ بهانه این سخن چیست:
*دور دوم انتخابات نمایندگان مجلس شهر تهران*
شهر من و شهر تو
دوباره فصل، فصل انتخاب است؛ و روزگاری نماینده ما شدن، در مرحله اول انتخابات، نیازمند ۵۰ درصد رای شهروندان بود، اما سالهاست (به درستی بگویم از دور ۶ مجلس به بعد) برای نماینده شهر شدن، ۲۵ درصد رأی شهروندان کافی است…
و آن لحظهای که انتخاب به مرحله دوم میرسد، بر هر تعداد رای، نماینده تعیین میشود!
تجربه ادوار گذشته نشان داده است در بیشتر مواقع، تفاوت رأی کسانی که به مجلس راه یافتهاند با آنانی که بازمانده ااند حتی از مرز ۱۰۰۰ رای فراتر نرفته است! آن هم در شهری چند میلیونی!
بیاییم نگاهی داشته باشیم به انتخابات ادوار گذشته مجلس. ۳۰ نماینده شهر تهران در تمام این سالها چگونه انتخاب شدند؟
دور اول……….. ۱۸ نفر در مرحله اول + ۱۲ نفر در مرحله دوم
قانون لزوم کسب حداقل ۵۰ درصد آرای شهروندان برای راه یافتن به مجلس
دور دوم……….. ۱۴ نفر در مرحله اول + ۱۶ نفر در مرحله دوم
دور سوم……… ۱۴ نفر در مرحله اول + ۱۶ نفر در مرحله دوم
دور چهارم……. ۲ نفر در مرحله اول + ۲۸ نفر در مرحله دوم
دور پنجم…….. ۲ نفر در مرحله اول + ۲۸ نفر در مرحله دوم ** اصلاح
قانون: کفایت کردن کسب ۲۵ درصد آرای شهروندان برای راه یافتن به مجلس*
دور ششم…. ۲۷ نفر در مرحله اول + ۳ نفر در مرحله دوم
دور هفتم…… ۲۹ نفر در مرحله اول + ۱ نفر در مرحله دوم
دور هشتم…. ۱۹ نفر در مرحله اول + ۱۱ نفر در مرحله دوم
دور نهم…….. ۵ نفر در مرحله اول + ۲۵ نفر در مرحله دوم **
میدانیم که دلیل این انتخابها، تحلیلهای متفاوتی دارد…. تحلیلهای رفتاری، اجتماعی، سیاسی و به خصوص تحصیلی اما هر چه باشد تأثیری در اصل ماجرا ندارد… تنها نتیجه بدیهی ادامه داشتن این روند، یک چیز است: آنان که در جایگاه تصویب قوانین و نظارت قرار دارند، ممکن است نماینده ما نباشند، چرا که با رای اندک ناشی از عدم حضور ما در مرحله دوم انتخابات به مجلس راه یافتهاند!
به خوبی میدانم… به شکل باور نکردنی میدانم که گفتن از دردهای اجتماعی دیرزمانی است که به دردهای کهنه نهفته ما تبدیل شده است. شاید این گفته دردمندانه بیراه نباشد که: «ما ایرانیان بیشتر نواقص را میبینیم اما برای رفع آنها هیچ اقدامی نمیکنیم»…!
درک این شرایط، سخت نیست. نیاز به سخن بیشتر ندارد که شکننده شدن این فضا، دوباره زمزمههای تهی شدن بیشتر ما را رقم خواهد زد. شرایط خاص اجتماعی و سیاسی ما در آستانه مرحله دوم انتخابات شهر تهران، و دوباره سهولت ورود از طریق مرحله دوم به مجلس!
در این هنگامه آزمون دشوار «حضور» یا «بیتفاوتی»، شایسته است مرور و مطالعه ای فزونتر در فهرست نمایندگان راه یافته به مرحله دوم داشته باشیم. بر مبنای کارنامه عملکرد و رفتار نمایندگان حاضر در مرحله دوم، میتوان آنانی را که بر مدار منطق، مدارا، اعتدال، عقلانیت و اخلاق قرار دارند از آنانی که افراط و بداخلاقی و رعایت صرف ملاحظات حزبی را اولویت خود قرار دادهاند تشخیص داد. پس اگر قرار است نماینده اصلح، فرهیخته و واجد شرایط را حمایت کنیم، علاوه بر شناسایی آنان و رای دادن بدانها، لازم است دیگران را نیز به این موضوع توجهدهیم. حتی اگر توان شناسایی و تشخیص دقیق فهرستی ۲۵ نفره را از ۵۰ نفر نامزد موجود نداریم، میتوانیم به دقت نظر و دلسوزی بزرگان دردآشنا احترام بگذاریم و فهرست مورد تایید آنان را مبنا قرار دهیم. بزرگانی همچون حضرت آیت الله مهدوی کنی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با درک شرایط حساس کنونی، پای پیش نهاده اند و افراد شایسته را در قالب فهرست «جبهه متحد اصولگرایان» پیشنهاد داده اند. حتی اگر تک نفراتی از افراد مورد علاقه خود را احیانا در این فهرست نیابیم، جا دارد این فهرست را با اندک تغییر در افراد مبنای رای خود قرار دهیم تا شرایط برای ورود نمایندگانی شایستهتر بر اساس معیارهای پیش گفته فراهم شود.
نظرات شما عزیزان: